۱۲ دلار مرجع در رشته مکانیک !!!! ۷و۸ ماه مونده به ارشد احساساتی شدم و خواستم مهندس بشم آن هم مهندس مکانیک. اوایل خوب می خواندم آن هم فقط یک درس!! ریاضیات!!! آخه قرارمون بر این بود ریاضیات رو من برسونم و زبان رو حاجی و سیالات رو حسام. ولی اوایل بدنمون گرم بود نمی فهمیدیم. ۲ هفته نشد قید درسو زدیم. روز امتحان قرار بود باهم سر جلسه بریم. ساعت ۶.۳۰ صبح هرچه به حاجی زنگ زدیم:"دستگاه مشترک مورد نظر خاموش می باشد" خونسرد و بدون اضطراب سر جلسه نشستیم و همه سوالات رو شانسی زدم.جمعا شد ۱۵۰ تا که بعدا فهمیدم که ۱۲۰ تاشو باید جواب می دادم. با این همه مجاز شدم و شد آنچه شد.
از خودت بگو ....
فیزیک...برچسب : نویسنده : asef physic88 بازدید : 195
زمان انتخابات بود (که حقیقت پور انتخاب شد) با بچه ها داشتیم می رفتیم ستاد که روبروی دخانیات بود. هوا خیلی سرد بود و بد جور هم گشنه بودیم. نرسیده به ایستگاه سرعین رودخانه بالیغلو هست. به رودخانه که رسیدیم با بچه ها شرط بستیم که هر کی عرض این رودخانه رو بره و برگرده بقیه براش ساندویچ بخرن. من و آصف قرار شد که از عرض این رودخانه رد بشیم. آب فوق العاده سرد بود. شلوارامونو دادیم بالا و دل و زدیم به آب. من تند تند می رفتم که سرما رو کمتر حس کنم ولی آصف لاک پشت وار. به آخرای مسیر رفت می رسیدم که مسیر شیبدار و لغزنده شد. پام لیز خورد و با کله رفتم تو آب (فیلمشم موجوده). یخ زده بودم خلاصه مسیر برگشتم پیمودم. فورا خودمونو رسوندیم ستاد. خوشبختانه تو ستاد یه بخاری بود که شبیه موتور جت بود. یه گرمایی می داد در حد بوندسلیگا. نشستم جلو بخاری و خودمو خشک کردم بعدا رفتیم الوعده وفا!!! ساندویچ را نوش جان کردیم. و شعری نیز سرودیم:
نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که در آب افتاد
برای دیدن فیلم اینجا کلیک کنید!!!!!
فیزیک...برچسب : نویسنده : asef physic88 بازدید : 215
ترم ۶ بود با آصف و حسام رفتیم استخر. حسام که شنا بلد بود تو سه و نیم متری واسه خودش حال می کرد. ما هم که تو یه متری با هم بودیم. من که خیلی کم شنا بلد بودم هی وسوسه می شدم که برم جلو آخر هم خودمو نتونستم نگه دارم و به آصف گفتم که کنار استخر بشین و من برم سه متری فقط اگه دیدی غرق میشم فورا غریق نجات رو خبر کن. اینو گفتم و رفتم. لبه استخر وایستادم و عین قهرمان های شنای المپیک یه شیرجه ای زدم که نگو و نپرس. دو سه متری جلو رفته بودم که دیدم هرچه دست و پا میزنم جلو نمی رم. هی دستامو میارم بالا و به آصف می گم که دارم غرق میشم اونم نشسته لبه استخر و به من نگاه می کنه و هرهر میخنده. دیدم از خنده نمی تونه از جاش تکون بخوره چه برسه به نجات من. دو سه متر جلوتر از من داشت شنا می کرد که فریاد زدم آقا منو نجات بده اونم فکر کرد دارم شوخی می کنم و زد زیر خنده. تو این چند ثانیه برای نجات خودم فکرهای گوناگونی به ذهنم می اومد. یک لحظه فکر کردم نفسم رو حبس کنم و برم زیر استخر و از اونجا قدم زنان خودم رو به دیواره برسونم. تو این فکر بودم که دیدم یکی از پشت منو گرفت و بیرون آورد. خدا پدرشو بیامرزه غریق نجات بود.
فیزیک...برچسب : نویسنده : asef physic88 بازدید : 175
دیشب به خواب رفتم در عالم کوانتا در بین موج و هسته، در داخل اتمها
در هسته خفته بودند جمعی ز نوکلئونها بر گردشان دویدم همچون الکترونها
روی مدار بوهری آرام می خزیدم فارغ زهرچه تابش یا ریزش اتمها
با جنبشی جهیدم رفتم مدار بالا وقتی که باز گشتم آزاد شد فوتون ها
ای صاحب کرامت شکرانه ی نسبیت روزی تفقدی کن آلبرت بی نوا را !
فیزیک...برچسب : نویسنده : asef physic88 بازدید : 167
اگه سوالی داشتین می تونین تو اتاق بحث و نظر بپرسین.
فیزیک...برچسب : نویسنده : asef physic88 بازدید : 154
بقیه عکسا در ادامه مطلب
فیزیک...برچسب : نویسنده : asef physic88 بازدید : 148
۳۸۰ تومن !!! اصلا قرار نبود ارشد بخونم بچه ها ثبت نام می کردن جو گیر شدم ثبت نام کردم! فقط امداد غیبی تو نظرم بود، که شاید گره گشا بشه. از شانس خوب من (بدبختانه) کنار دستم حامد افتخاری درس خون؟! نشسته بود. باهاش هماهنگ کردم که هرچی سوال جواب بده، رو دفترچه سوال دور گزینه صحیح دایره بزرگ بکشه. هرچی زد منم زدم. و این شد که شد.
از روزی که نتایج رو اعلام کردن هر روز بهش زنگ میزنم ولی جواب نمیده که تشکر کنم. اگه ازش خبر دارین منو بی خبر نزارین !!!
از خودت بگو ...
فیزیک...برچسب : نویسنده : asef physic88 بازدید : 169
من شدم ۲۱۴۸ !!!! اصلا انتظارشو نداشتم. هیچی نخونده بودم، از امداد مورچه هم استفاده نکردم. روز امتحان، از موقع ورود به دانشکده فنی سابق نگم بهتره، شما هم نپرسید. از شانس بد (ولی خوشبختانه) همه بچه های فیزیکی تو یه کلاس افتادن ولی من تو یه کلاس دیگه، جدا!! یه ساعت نشده بود زدم بیرون! و این شد که شد!!!
از خودت بگو...
فیزیک...برچسب : نویسنده : asef physic88 بازدید : 149
بعد از سه جلسه غیبت خیر سرم خواستم برم آزمایشگاه فیزیک جدید ولی همگروهی نداشتم؛ برا همین به افشین و حسین گفتم اگه بیکارین بریم باهم آزمایش انجام بدیم شما که پاس کردین، زود انجام میدیم. اونا هم از خدا خواسته قبول کردن. رفتیم داخل، آقای منظوری داشت رو آزمایش تشدید اسپین الکترون کار می کرد.همون v شکلی که من یکی هیچ وقت به جز یه بار نتونستم درست انجامش بدم. لامصب به هر شکل غریب و آشنایی در می اومد الا v. بگذریم از اینکه اصلا تشدید یعنی چی؟
بقیه در ادامه مطلب
فیزیک...برچسب : نویسنده : asef physic88 بازدید : 200
و تو چه می دانی صندلی داغ چیست؟!!
صندلی داغ قسمتی هستش که حقایق رو نشون میده! این طور که هر هفته یکی از اعضا داوطلب میشه اگه نشد به صورت رای گیری انتخاب میشه و رو صندلی داغ میشینه! حالا هر کی رو صندلی نشست اعضا تو قسمت بحث و نظر ازش سوال می پرسن اونم باید صادقانه جواب بده.
هر سوالی دارین تو اتاق بحث و نظر مطرح کنید.
فیزیک...برچسب : نویسنده : asef physic88 بازدید : 158